آیینه ها دچار فراموشی اند
و نام تو
ورد زبان کوچه خاموشی
امشب
تکلیف پنجره
بی چشم های باز تو روشن نیست!!!
نظرات شما عزیزان:
سلام خیلی زیباست
رفتم نشستــــم کنارش
گفتم:برای چی نمیری گــلات رو بفروشــی؟
گفت:بفروشم که چـــی؟
تا دیروز میفروختم که با پــــولش آبجیمــــــــو ببرم دکتر
دیشب حالش بــد شد ومُرد
با گریـــــه گفت:تـــو میخواستی گــل بخری؟
گفتم:بخرم که چـــــی؟
تا دیروز میخریدم برای عشقــــم
امــــــروز فهمیدم باید فراموشــش کنم...!
اشکاشـــــــو که پاک کرد,یه گـــــــل بهم داد
با مردونگی گفت:بگیـــــــــر
باید از نو شــــروع کرد
گفتم:برای چی نمیری گــلات رو بفروشــی؟
گفت:بفروشم که چـــی؟
تا دیروز میفروختم که با پــــولش آبجیمــــــــو ببرم دکتر
دیشب حالش بــد شد ومُرد
با گریـــــه گفت:تـــو میخواستی گــل بخری؟
گفتم:بخرم که چـــــی؟
تا دیروز میخریدم برای عشقــــم
امــــــروز فهمیدم باید فراموشــش کنم...!
اشکاشـــــــو که پاک کرد,یه گـــــــل بهم داد
با مردونگی گفت:بگیـــــــــر
باید از نو شــــروع کرد
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
پســر بايد تــه ريــش داشــته باشه
پوســتش بــرنزه باشه
موهــاشم کوتــاه باشه
پــيرهن مــردوونه بــپووشه
بــــو ادکلــنش هــمه جــارو برداره
آستيــنشو تا آرنــج بزنــه بالا
ابــــروهاش رو بــر نــداره
دماغــش عمــلي نبــاشه
قــــدش هــم انــقد بلنــدتر از دووس دخــترش باشــه
که وقتــي دختره ميــخواد بــــووسش کنه بــره روو نــــوک ِ پــنجه
پوســتش بــرنزه باشه
موهــاشم کوتــاه باشه
پــيرهن مــردوونه بــپووشه
بــــو ادکلــنش هــمه جــارو برداره
آستيــنشو تا آرنــج بزنــه بالا
ابــــروهاش رو بــر نــداره
دماغــش عمــلي نبــاشه
قــــدش هــم انــقد بلنــدتر از دووس دخــترش باشــه
که وقتــي دختره ميــخواد بــــووسش کنه بــره روو نــــوک ِ پــنجه
این " جان" كه میگویی
جانم را میگیرد...!
نزن این حرف ها را
دل من جنبه ندارد
موقعی كه نیستی....
دمار از روزگارم در می آورد...
جانم را میگیرد...!
نزن این حرف ها را
دل من جنبه ندارد
موقعی كه نیستی....
دمار از روزگارم در می آورد...
] [ 15:17 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]
[